Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . صدای قدقد
2 . قهقهه
3 . با صدای بلند خندیدن
4 . وراجی کردن
5 . قدقد کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cackle
/kˈækəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
صدای قدقد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قدقد
2
قهقهه
خنده بلند
[فعل]
to cackle
/kˈækəl/
فعل ناگذر
[گذشته: cackled]
[گذشته: cackled]
[گذشته کامل: cackled]
صرف فعل
3
با صدای بلند خندیدن
1.They all cackled with delight.
1. آنها همه از خوشی با صدای بلند خندیدند.
4
وراجی کردن
ور ور کردن
1.They cackle on about the importance of quality.
1. آنها همچنان راجع به اهمیت کیفیت وراجی میکنند.
5
قدقد کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cackel
cacique
cacicus
cachucha
cachou
cackler
cackly
cacodaemon
cacodaemonic
cacodemon
کلمات نزدیک
cacique
cachet
cache
cacao
cabriolet
cacoepy
cacography
cacophonous
cacophony
cactus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان