Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کیمن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
caiman
/ˈkeɪmən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کیمن
تمساح کوچک
1.The zoo here is now playing host to a pair each of crocodiles, alligators and caimans.
1. باغ وحش اینجا اکنون میزبان یک جفت کروکدیل، تمساح و کیمن است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
cage
caftan
caffe latte
cafetiere
cafeteria facility
caimito
cajan pea
cake
cake and pie server
cake flour
کلمات نزدیک
cahoots
cagoule
cagey
cager
caged
cairn
cairo
caisson
caitiff
cajole
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان