Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . برای کار ضروری با کسی تماس گرفتن
2 . کسی را به دوئل دعوت کردن
3 . به اعتصاب فراخواندن
4 . مؤاخذه کردن
5 . فریاد زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to call out
/kɔl aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: called out]
[گذشته: called out]
[گذشته کامل: called out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
برای کار ضروری با کسی تماس گرفتن
to call out an engineer/a plumber/the troops
به مهندس/لولهکش/سربازان تماس ضروری گرفتن
2
کسی را به دوئل دعوت کردن
به مبارزه طلبیدن
3
به اعتصاب فراخواندن
to call somebody/something out
کسی/چیزی را به اعتصاب فراخواندن
The workers were called out.
کارگران به اعتصاب فراخوانده شدند.
4
مؤاخذه کردن
انتقاد کردن
to call somebody/something out (on/for something)
کسی/چیزی را (بهخاطر چیزی) مؤاخذه کردن
People called him out for his negative comments.
مردم به خاطر اظهارنظرات منفی او بهشدت مؤاخذهاش کردند.
5
فریاد زدن
صدا زدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نهیب زدن
to call something out
چیزی را فریاد زدن
‘Hi there!’ I called out.
من فریاد زدم: «سلام!»
to call out to somebody
کسی را صدا زدن
The firemen called out to him.
آتشنشانان او را صدا زدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
call on
call off
call me before you go.
call letters
call in sick
call sign
call someone names
call the emergency
call up
call waiting
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان