[اسم]

carbon

/ˈkɑr.bən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کربن (شیمی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: کربن کاربن
  • 1.Diamonds are formed from carbon.
    1. الماس ها از کربن ساخته می شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان