Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کربن (شیمی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
carbon
/ˈkɑr.bən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کربن (شیمی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کربن
کاربن
1.Diamonds are formed from carbon.
1. الماس ها از کربن ساخته می شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
carbohydrate
carbine
carbide
carbene
carb
carbon copy
carbon dioxide
carbon emissions
carbon footprint
carbon monoxide
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان