Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . میگساری کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to carouse
/kəˈraʊz/
فعل ناگذر
[گذشته: caroused]
[گذشته: caroused]
[گذشته کامل: caroused]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
میگساری کردن
عیاشی و پایکوبی کردن
مترادف و متضاد
binge-drink
celebrate
1.they danced and caroused until daybreak.
1. آن ها تا سحر رقصیدند و میگساری کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
carousal
carotid
carolyn
carolingian
caroline
carousel
carousing
carp
carpal
carpel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان