[فعل]

to carouse

/kəˈraʊz/
فعل ناگذر
[گذشته: caroused] [گذشته: caroused] [گذشته کامل: caroused]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 میگساری کردن عیاشی و پایکوبی کردن

مترادف و متضاد binge-drink celebrate
  • 1.they danced and caroused until daybreak.
    1. آن ها تا سحر رقصیدند و میگساری کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان