Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کارتریج (چاپگر)
2 . فشنگ
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cartridge
/ˈkɑrtrəʤ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کارتریج (چاپگر)
1.I need to replace the ink cartridge in my printer.
1. باید کارتریج جوهر چاپگرم را تعویض کنم.
2
فشنگ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فشنگ
1.A cartridge is a type of ammunition.
1. فشنگ گونهای از مهمات است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cartoonist
cartoon character
cartoon
cartonnage
carton
cartridge belt
cartridge paper
cartulary
cartwheel
cartwright
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان