[صفت]

cascading

/kæˈskeɪdɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آبشاری زنجیره‌ای

  • 1.Power company officials are worried about cascading outages.
    1. مقامات شرکت برق، نگران قطعی‌های آبشاری هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان