Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . آبشاری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
cascading
/kæˈskeɪdɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
آبشاری
زنجیرهای
1.Power company officials are worried about cascading outages.
1. مقامات شرکت برق، نگران قطعیهای آبشاری هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cascade
cascabel
casablanca
caryatid
carving knife
case
case study
casein
casement
casey
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان