[اسم]

cash

/kæʃ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پول نقد

معادل ها در دیکشنری فارسی: پول نقد وجه نقد نقدینه نقدی نقد
مترادف و متضاد bank notes money ready money cheque credit
in cash
نقدی/نقدا
  • Will you pay by credit card or in cash?
    با کارت اعتباری می‌پردازید یا نقد؟
to pay cash
نقد پرداخت کردن
  • Customers are offered a 10% discount if they pay cash.
    به مشتری‌ها اگر نقد پرداخت کنند 10% تخفیف ارائه خواهد شد.
to have cash on somebody
پول نقد همراه داشتن
  • Do you have any cash on you?
    آیا پول نقد همراهت داری؟
[فعل]

to cash

/kæʃ/
فعل گذرا
[گذشته: cashed] [گذشته: cashed] [گذشته کامل: cashed]

2 نقد کردن وصول کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: نقد کردن
to cash a cheque/check
چک نقد کردن
  • I’d like to cash this check, please.
    می خواهم این چک را نقد کنم لطفا [لطفا این چک را برایم نقد کنید].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان