[اسم]

cash cow

/kæʃ kaʊ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گاو شیرده سود ده، پولساز

  • 1.Johnson is the company's big client. He's our cash cow.
    1. "جانسون" مشتری اصلی شرکت ماست. او (برای شرکت ما) مثل گاو شیرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان