[اسم]

cash flow

/ˈkæʃ floʊ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نقدینگی وجوه در گردش

معادل ها در دیکشنری فارسی: نقدینگی
  • 1.a healthy cash flow
    1. نقدینگی سالم
  • 2.Many companies fail through poor cash flow.
    2. بسیاری از شرکت‌ها به خاطر کمبود نقدینگی از بین می‌روند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان