Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . انتخاب هنرپیشه
2 . هر چیز ریختهگریشده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
casting
/ˈkæstɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
انتخاب هنرپیشه
1.Casting was completed by May.
1. انتخاب هنرپیشه تا ماه مه تکمیل شد.
a casting director
بازیگردان
2
هر چیز ریختهگریشده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ریختهگری
تصاویر
کلمات نزدیک
castillo
castigation
castigate
caster sugar
castellated
casting director
casting vote
castle
castor
castor oil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان