Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دست کسی را رو کردن
2 . غافلگیر کردن (منفی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to catch out
/kæʧ aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: caught out]
[گذشته: caught out]
[گذشته کامل: caught out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دست کسی را رو کردن
مچ کسی را گرفتن
1.They tried to catch her out with a difficult question.
1. آنها سعی کردند با یک پرسش سخت دستش را رو کنند.
2
غافلگیر کردن (منفی)
1.Even the best whitewater rafters get caught out by the fierce rapids here.
1. حتی بهترین رودگردهای آبهای خروشان هم در جریانهای تند اینجا غافلگیر میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
catch one's eye
catch one's death of cold
catch on
catch fire
catch a glimpse
catch sight
catch somebody off guard
catch someone off balance
catch someone red-handed
catch the bus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان