Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مچ کسی را گرفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
catch someone red-handed
/kæʧ ˈsʌmˌwʌn ˈrɛdˈhændəd/
1
مچ کسی را گرفتن
سر بزنگاه کسی را دستگیر کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مچگیری کردن
مچ کسی را گرفتن
informal
1.Robert was caught red-handed while he was trying to cash the forged check at the bank.
1. مچ "رابرت" گرفته شد زمانی که می خواست چک تقلبی را در بانک نقد کند.
2.The woman was caught red-handed at the store trying to steal some cosmetics.
2. آن زن، سر بزنگاه، زمانی که داشت از مغازه، لوازم آرایشی می دزدید، دستگیر شد.
توضیح درباره اصطلاح catch someone red-handed
معنای تحت اللفظی این عبارت "کسی را با دست های قرمز گرفتن" است. دست قرمز در این اصطلاح به معنای کار بد یا جرمی مرتکب شدن است.
تصاویر
کلمات نزدیک
catch someone off balance
catch somebody off guard
catch sight
catch out
catch one's eye
catch the bus
catch the flu
catch the sun
catch twenty-two
catch up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان