[اسم]

catheter

/ˈkæθɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لوله نازک (پزشکی) کاتتر

  • 1.On the fourth day she passed urine spontaneously, and the catheter was never again used.
    1. در روز چهارم او توانست خودآگاه ادرار کند و دیگر هیچوقت دوباره نیازی به کاتتر پیدا نکرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان