[صفت]

caucasian

/kɔːˈkeɪʒn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سفیدپوست

معادل ها در دیکشنری فارسی: سفیدپوست
  • 1.The police are looking for a Caucasian male in his forties.
    1. پلیس دارد به دنبال یک مرد سفیدپوست چهل و خرده‌ای ساله می‌گردد.

2 قفقازی وابسته به قفقاز

معادل ها در دیکشنری فارسی: قفقازی
[اسم]

Caucasian

/kɔːˈkeɪʒn/
قابل شمارش

3 سفیدپوست اروپایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: سفیدپوست

4 قفقازی اهل قفقاز

معادل ها در دیکشنری فارسی: قفقازی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان