[اسم]

cemetery

/ˈsem.əˌter.i/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قبرستان

معادل ها در دیکشنری فارسی: گورستان قبرستان
  • 1.She went to the cemetery where her grandfather was buried.
    1. او به قبرستانی که پدربزرگش در آن دفن شده بود، رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان