[فعل]

to change into

/ʧeɪnʤ ˈɪntu/
فعل گذرا
[گذشته: changed into] [گذشته: changed into] [گذشته کامل: changed into]

1 تبدیل کردن (پول)

معادل ها در دیکشنری فارسی: تبدیل کردن
  • 1.Can I change some dollars into yen, please?
    1. می‌توانم چند دلار را به ین تبدیل کنم، لطفا؟

2 لباس پوشیدن لباس درآوردن و لباس جدید پوشیدن

  • 1.I'll just change into something a bit smarter.
    1. من الان یک لباس کمی شیک‌تر می‌پوشم.
  • 2.She changed into her swimsuit.
    2. او مایویش را پوشید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان