Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (لباس) درآوردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to change out of
/ʧeɪnʤ aʊt ʌv/
فعل گذرا
[گذشته: changed out of]
[گذشته: changed out of]
[گذشته کامل: changed out of]
صرف فعل
1
(لباس) درآوردن
1.Give me five minutes to change out of my work clothes and I'll come out with you.
1. به من پنج دقیقه وقت بده تا لباس کارم را دربیاورم، بعدش با تو بیرون میآیم.
2.You need to change out of those wet things.
2. باید این لباسهای خیس را دربیاوری.
تصاویر
کلمات نزدیک
cast a vote
bury the hatchet
bring to light
bring to a head
bring into the open
citizens' advice bureau
come between
come to a decision
come into existence
come into fashion
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان