[اسم]

chaos

/ˈkeɪɑːs/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 هرج‌و‌مرج آشفتگی

مترادف و متضاد disorder order
  • 1.Snow and ice have caused chaos on the roads.
    1. برف و یخ موجب هرج‌و‌مرج در جاده‌ها شده‌است.
a state of total chaos
وضعیت آشفتگی کامل
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان