Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . منشور (قانون)
2 . اجاره (هواپیما و ...)
3 . اجاره کردن (هواپیما)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
charter
/tʃˈɑːɹɾɚ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
منشور (قانون)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
منشور
1.The company charter explained that all employees had to pay a tax.
1. در منشور شرکت توضیح داده شده که تمام کارکنان موظف هستند مالیات بپردازند.
2
اجاره (هواپیما و ...)
کرایه
[فعل]
to charter
/tʃˈɑːɹɾɚ/
فعل گذرا
[گذشته: chartered]
[گذشته: chartered]
[گذشته کامل: chartered]
صرف فعل
3
اجاره کردن (هواپیما)
دربست کرایه کردن، چارتر کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
chart
charrette
charred
charon
charming
charter flight
charter plane
chartered
chartered accountant
chartreuse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان