[اسم]

check-up

/ʧɛk-ʌp/
قابل شمارش

1 معاینه کلی چک آپ، بررسی وضعیت کلی سلامت بیمار

معادل ها در دیکشنری فارسی: چکاپ معاینه کامل پزشکی
  • 1.I went to have my annual check-up last week.
    1. من هفته گذشته به معاینه کلی سالانه‌ام رفتم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان