[اسم]

childminder

/ˈtʃaɪldmaɪndər/
قابل شمارش

1 پرستار کودک دایه

مترادف و متضاد babysitter
  • 1.I worked as a childminder most of my teenage years.
    1. بیشتر سال‌های نوجوانی‌ام را به‌عنوان پرستار کودک کار کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان