[فعل]

to choose

/tʃuːz/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: chose] [گذشته: chose] [گذشته کامل: chosen]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انتخاب کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: انتخاب کردن برگزیدن گزیدن
مترادف و متضاد decide elect favor select single out take abstain disallow ignore
to choose between A and/or B
بین (آ) و/یا (ب) انتخاب کردن
  • I had to choose between fish or lamb.
    من باید بین ماهی و [گوشت] بره انتخاب می‌کردم.
to choose something/somebody
چیزی/کسی را انتخاب کردن
  • 1. Danny, come here and choose your ice cream.
    1. "دنی" بیا اینجا و بستنی‌ات را انتخاب کن.
  • 2. He's been chosen as the team's new captain.
    2. او به‌عنوان کاپیتان جدید تیم انتخاب شده است.
  • 3. I've chosen a present for Luis.
    3. من یک هدیه برای "لوئیس" انتخاب کرده‌ام.
to choose A from B
(آ) را از (ب) انتخاب کردن
  • 1. There were so many colors to choose from.
    1. رنگ‌های زیادی برای انتخاب از بینشان وجود داشت.
  • 2. We have to choose a new manager from a shortlist of five candidates.
    2. ما باید مدیر جدیدی از لیست کوتاهی از پنج نماینده انتخاب کنیم.
to choose somebody/something as/for something
کسی/چیزی را به‌عنوان/برای چیزی انتخاب کردن
  • 1. He chose banking as a career.
    1. او بانکداری را به‌عنوان شغل انتخاب کرد.
  • 2. We chose Paul Stubbs for chairperson.
    2. ما "پل استابز" را به‌عنوان رئیس انتخاب کردیم.
to choose whether/what...
انتخاب کردن کجا/چه ...
  • It's difficult choosing where to live.
    انتخاب اینکه کجا زندگی کنیم سخت است.
to choose to do something
انجام کاری را انتخاب کردن
  • Katie chose to stay away from work that day.
    "کتی" انتخاب کرد آن روز را از کار دور باشد.
to choose somebody to be/do something
کسی را برای کاری/چیزی انتخاب کردن
  • We chose Paul Stubbs to be chairperson.
    ما "پل استابز" را برای رئیس بودن انتخاب کردیم.
کاربرد فعل choose به معنای انتخاب کردن
فعل choose به معنای انتخاب کردن یعنی تصمیم بگیریم کدام چیز یا فرد را از بین مجموعه چیزها یا افرادی که در دسترس هستند انتخاب کنیم. به این مثال‌ها نگاه کنید:
- فعل choose با حرف اضافه between به معنی "از بین دو یا چند چیز یکی را انتخاب کردن" است. مثلا:
" She had to choose between staying in the UK or going home" (او مجبور بود بین ماندن در بریتانیا و رفتن به خانه یکی را انتخاب کند.)
- فعل choose برخی مواقع به‌طور کلی معنی انتخاب کردن می‌دهد، در این مفهوم بیشتر با ساختار to choose something می‌آید. مثلا:
"Sarah chose her words carefully" (سارا واژه‌هایش را بادقت انتخاب کرد.)
"This site has been chosen for the new school" (این مکان برای مدرسه جدید انتخاب شده است.)
- فعل choose در ساختار to choose A from B اینگونه استفاده می‌شود:
" We have to choose a new manager from a shortlist of five candidates" (ما باید یک مدیر جدید از بین لیست کوتاهی از پنج نامزد انتخاب کنیم.)
- فعل choose در ساختار choose somebody/something as/for something یعنی کسی/چیزی را به‌عنوان/برای چیزی انتخاب کنیم. مثلا:
"He chose banking as a career" (او بانکداری را به‌عنوان شغل خود انتخاب کرد.)
- فعل choose وقتی با واژه‌های -wh دار مثل choose whether, what, etc می‌آیند اینگونه معنی می‌دهد:
".You'll have to choose whether to buy it or not" (باید انتخاب کنی که آیا می‌خواهی آن را بخری یا نه.)
- فعل choose وقتی با فعل do در ساختار choose to do something می‌آید بیشتر مفهوم "تصمیم گرفتن" دارد.
".We chose to go by train" (ما انتخاب کردیم [تصمیم گرفتیم] که با قطار برویم.)
- فعل choose در برخی موارد در انگلیسی به همان معنای "انتخاب کردن" است اما در فارسی ما از مفهوم "خواستن" و "ترجیح دادن" استفاده می‌کنیم. مثلا:
".You can retire at the age of 45, if you choose" (می‌توانید در سن چهل و پنج سالگی بازنشسته شوید، اگر بخواهید.)

2 خواستن ترجیح دادن

مترادف و متضاد prefer want
  • 1.You can retire at the age of 45, if you choose.
    1. می‌توانید در سن چهل و پنج سالگی بازنشسته شوید، اگر بخواهید.
to choose to do something
خواستن انجام کاری
  • Many people choose not to marry.
    افراد زیادی نمی‌خواهند ازدواج کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان