[اسم]

chronology

/krəˈnɑːlədʒi/
قابل شمارش
[جمع: chronologies]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 گاه‌شماری گاه‌نگاری، رویدادنگاری

معادل ها در دیکشنری فارسی: گاه‌شماری
  • 1.a chronology of Mozart’s life
    1. گاه‌شماری زندگی موتزارت
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان