[قید]

chronologically

/ˌkrɑnəˈlɑʤɪkli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به ترتیب زمانی

معادل ها در دیکشنری فارسی: به ترتیب زمانی
  • 1.Allen's book is arranged chronologically, from the First Crusade in 1095 to the fall of Granada in 1492.
    1. کتاب "آلن" به ترتیب زمانی مرتب شده است، از اولین جنگ صلیبی در سال 1095 تا سقوط "گرانادا" در سال 1492.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان