Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کرهگیر
2 . کره گرفتن
3 . خروشیدن
4 . (دل) آشوب بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
churn
/ʧɜrn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کرهگیر
[فعل]
to churn
/ʧɜrn/
فعل گذرا
[گذشته: churned]
[گذشته: churned]
[گذشته کامل: churned]
صرف فعل
2
کره گرفتن
3
خروشیدن
کف کردن (مایعات به خاطر تکان شدید)
1.The water was churning beneath the huge ship.
1. آب زیر کشتی غولپیکر میخروشید.
4
(دل) آشوب بودن
دلواپس بودن
1.My stomach churned as the names were read out.
1. وقتی اسامی را میخواندند، دلم آشوب بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
churlish
churchyard
churchy
churchman
churchill
churn out
chute
chutes and ladders
chutney
chutzpah
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان