[اسم]

cinema

/ˈsɪnəmə/
قابل شمارش
[جمع: cinemas]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سینما فیلم

معادل ها در دیکشنری فارسی: هنر هفتم سینما
مترادف و متضاد films motion pictures movies the big screen
  • 1.A best-seller is often the source of cinema stories.
    1. یک کتاب پرفروش اغلب منبعی برای فیلم‌های سینمایی است.
  • 2.Censors have developed a rating system for the cinema.
    2. سانسورچی‌ها، نظام درجه‌بندی را در سینما پدید آورده‌اند.
  • 3.Today's cinema is full of homicides and violence.
    3. سینمای امروز سرشار از قتل و خشونت است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان