[اسم]

cliche

/ˈkliːʃeɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تکرار مکررات کلیشه، تفکر قالبی

مترادف و متضاد a commonplace phrase
  • 1.It has become a cliche to say that Prague is the most beautiful city in Europe.
    1. گفتن این که "پراگ" زیباترین شهر اروپا است کلیشه ای شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان