Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پزشک بالینی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
clinician
/klɪˈnɪʃn/
قابل شمارش
1
پزشک بالینی
روانپزشک بالینی
1.His own inclinations were to be a researcher and a clinician.
1. تمایل خود او این بود که محقق و پزشک بالینی شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
clinically
clinical trial
clinical psychology
clinical
clinic
clink
clinker
clinometer
clint
clinton
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان