[فعل]

to clock on

/klˈɑːk ˈɑːn/
فعل ناگذر
[گذشته: clocked on] [گذشته: clocked on] [گذشته کامل: clocked on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساعت زدن (هنگام ورود) کارت زدن

مترادف و متضاد punch in
  • 1.I clock on at 8 a.m.
    1. من ساعت 8 صبح کارت می‌زنم.
  • 2.Staff should clock on upon arrival.
    2. کارکنان باید هنگام ورود ساعت بزنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان