Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بستن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to close off
/kloʊs ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: closed off]
[گذشته: closed off]
[گذشته کامل: closed off]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بستن
قرق کردن
1.Police quickly closed off the area.
1. پلیس به سرعت منطقه را قرق کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
close in
close friend
close down
close call
close
close the books
close the stable door after the horse has bolted
close to home
close to the bone
close up
کلمات نزدیک
close friends
close down
close call
close by
close
close out
close season
close the books
close the door
close the window
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان