Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . همکار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
co-worker
/koʊ-ˈwɜrkər/
قابل شمارش
1
همکار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
همکار
مترادف و متضاد
coworker
1.my new co-worker is a beautiful girl.
1. همکار جدیدم، دختری زیباست.
تصاویر
کلمات نزدیک
co-wife
co-star
co-signatory
co-religionist
co-production
coach
coaching
coachman
coachwork
coagulate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان