[اسم]

co-worker

/koʊ-ˈwɜrkər/
قابل شمارش

1 همکار

معادل ها در دیکشنری فارسی: همکار
مترادف و متضاد coworker
  • 1.my new co-worker is a beautiful girl.
    1. همکار جدیدم، دختری زیباست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان