[اسم]

coast

/koʊst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساحل کناره

معادل ها در دیکشنری فارسی: ساحل کران کرانه کناره
مترادف و متضاد beach coastline seaboard shore interior
coast of something
ساحل چیزی
  • the west coast of Africa
    ساحل غربی آفریقا
on the coast
در ساحل
  • a town on the south coast of England
    شهری در ساحل جنوبی انگلستان
off the coast
در کناره
  • a small island off the coast of Scotland
    جزیره‌ای کوچک در کناره اسکاتلند
the east/west... coast
ساحل شرقی/غربی و...
[فعل]

to coast

/koʊst/
فعل ناگذر
[گذشته: coasted] [گذشته: coasted] [گذشته کامل: coasted]

2 دنده خلاص رفتن (اتومبیل و ...)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان