Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کوکائین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cocaine
/koʊˈkeɪn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کوکائین
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوکایین
مترادف و متضاد
coke
1.Doctors sometimes use cocaine as an anaesthetic.
1. دکترها گاهی اوقات از کوکائین به عنوان داروی بیهوشی استفاده می کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
coca-cola
coca
cobweb
cobra
cobol
coccygeal
coccyx
cochineal
cochlea
cock
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان