[اسم]

collector

/kəˈlektər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مجموعه دار کلکسیونر

معادل ها در دیکشنری فارسی: گردآورنده کلکسیونر
  • 1.a major collector of Japanese art
    1. مجموعه دار بزرگ هنرهای ژاپنی
  • 2.a stamp collector
    2. کلکسیونر تمبر
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان