[عبارت]

come to terms with

/kʌm tu tɜrmz wɪð/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 با کسی به توافق رسیدن خود را با چیزی وفق یا تطبیق دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: سازش کردن
  • 1.The enemy was eventually forced to come to terms with rival country.
    1. دشمن درنهایت مجبور شد با کشور رقیب به توافق برسد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان