Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . منتشر شدن
2 . طلوع کردن
3 . بیرون آمدن
4 . پاک شدن
5 . برملا شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to come out
/kʌm aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: came out]
[گذشته: came out]
[گذشته کامل: come out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
منتشر شدن
ارائه شدن، اکران شدن (فیلم)
مترادف و متضاد
be produced
be published
be released
1.When does their new album come out?
1. کی آلبوم جدید آنها منتشر میشود؟
2.When is her new novel coming out?
2. رمان جدید او کی منتشر میشود؟
2
طلوع کردن
بیرون آمدن (خورشید، ستاره و...)
مترادف و متضاد
appear
set
1.It becomes really warm when the sun comes out.
1. وقتی که خورشید طلوع میکند، [هوا] واقعاً گرم میشود.
2.The rain stopped and the sun came out.
2. باران بند آمد و خورشید بیرون آمد.
3
بیرون آمدن
خارج شدن، بیرون رفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیرون آمدن
درآمدن
آشکار شدن
آفتابی شدن
1.Would you like to come out for a drink sometime?
1. دوست داری یک وقتی برای (خوردن) نوشیدنی بیرون برویم؟
2.You put your money in, and the ticket comes out of the machine.
2. شما پول را داخل دستگاه قرار میدهید و بلیت از دستگاه بیرون میآید.
4
پاک شدن
(از بین) رفتن
1.These ink stains won't come out of my dress.
1. این لکههای جوهر از پیراهنم پاک نمیشوند.
2.Will the color come out if I wash it?
2. اگر این را بشویم، (لکه) رنگ پاک میشود؟
5
برملا شدن
فاش شدن، معلوم شدن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشکار شدن
آشکار شدن
1.After her death, it came out that she'd lied about her age.
1. بعد از مرگش، معلوم شد که درباره سنش دروغ گفته بود.
2.The full story came out at the trial.
2. کل ماجرا در دادگاه برملا شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
come on
come off worst
come off it
come off
come naturally to
come out in the wash
come out of the closet
come out of the woodwork
come out on top
come out swinging
کلمات نزدیک
come on
come on everybody! it's time for lunch.
come off it
come off
come of
come out of my shell
come out of yourself
come out with
come over
come round
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان