Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیچیده
2 . مجتمع
3 . عقده (روانی)
4 . حساسیت (روانی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
complex
/ˈkɑmplɛks/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more complex]
[حالت عالی: most complex]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیچیده
دشوار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیچیده
غامض
مترادف و متضاد
complicated
simple
1.The structure of this protein is particularly complex.
1. ساختار این نوع پروتئین مخصوصا پیچیده است.
a complex system/procedure/structure...
یک سیستم/روند/ساختار و... پیچیده
1. Photosynthesis is a highly complex process.
1. فتوسنتز یک فرایند بسیار پیچیده است.
2. The company has a complex organizational structure.
2. شرکت یک ساختار سازمانی پیچیده دارد.
[اسم]
complex
/ˈkɑmplɛks/
قابل شمارش
2
مجتمع
مجموعه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مجتمع
an apartment complex
یک مجتمع آپارتمانی
a luxury apartment complex on Fulton Street
یک مجتمع آپارتمانی لوکس در خیابان فولتون
a sports/shopping/leisure... complex
یک مجتمع ورزشی/خرید/تفریحی و...
The new leisure complex includes a swimming pool, a sauna and a gym.
مجتمع تفریحی جدید یک استخر شنا، یک سونا و یک باشگاه ورزشی دارد.
3
عقده (روانی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عقده
کمپلکس
مترادف و متضاد
obsession
phobia
to suffer from a complex
از یک عقده رنج بردن
to suffer from a guilt complex
از عقده گناه رنج بردن
4
حساسیت (روانی)
to have a complex about something
روی موضوعی حساسیت داشتن
1. Don’t mention her weight—she has a complex about it.
1. به وزنش اشارهای نکن؛ او روی آن موضوع حساسیت دارد.
2. I used to have a complex about my looks.
2. من در گذشته نسبت به ظاهرم حساسیت داشتم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
completion
completely
complete
complementary
complain
complexion
compliant
complicate
complicated
compliment
کلمات نزدیک
completion
completeness
completely tone-deaf
completely forget
completely failed
complexion
complexity
compliance
compliant
compliantly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان