Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . استاندارد اجباری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
compulsory standard
/kəmpˈʌlsɚɹi stˈændɚd/
قابل شمارش
1
استاندارد اجباری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استاندارد اجباری
تصاویر
کلمات نزدیک
feet
mastership
master craftsman
visiting professor
go for a drive
earned leave
information extraction
have some tea
see a doctor
see a dentist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان