Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تسکین دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to conciliate
/kənsˈɪlɪˌeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: conciliated]
[گذشته: conciliated]
[گذشته کامل: conciliated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تسکین دادن
آرام کردن، فرو نشاندن (خشم و ...)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشتی دادن
دلجویی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
conchiglie
concha
conch
concertina
concert hall
concise
concisely
concluding
conclusion
conclusive
کلمات نزدیک
concierge
conchology
conch
concessionary fare
concessionary
conciliation
conciliatory
concise
concisely
conciseness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان