Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ناظر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
controller
/kənˈtroʊlər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ناظر
بازرس، کنترل کننده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازبین
1.An air traffic controller
1. ناظر [کنترل کننده] ترافیک هوایی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
control
contrive
contrivance
contribution
contribute
controversial
controversially
contuse
contusion
convalesce
کلمات نزدیک
controlled
controllable
control tower
control the purse strings
control room
controls
controversial
controversial topic
controversy
controvert
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان