Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مار مسین سر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
copperhead
/ˈkɑːpərhed/
قابل شمارش
1
مار مسین سر
1.I heard you used to grab rattlesnakes and copperheads by the tail.
1. من شنیدم تو در گذشته مارهای زنگی و مسین سر را از دم شان بلند می کردی.
تصاویر
کلمات نزدیک
copper-bottomed
copper sulphate
copper ore
copper
copiously
coppersmith
coppice
copra
coprolite
copse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان