Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . افسر پلیس
2 . مس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
copper
/ˈkɑːpər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
افسر پلیس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آجان
آژان
informal
2
مس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مسی
مس
مترادف و متضاد
Cu
copper pipes
لولههای مسی
copper wire
سیم مسی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
copious
coping saw
cope
cop
coot
copper penny
copperhead
copra oil
copy
copy in
کلمات نزدیک
copiously
copious
copilot
copier
cope
copper ore
copper sulphate
copper-bottomed
copperhead
coppersmith
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان