[فعل]

to copy

/ˈkɑp.i/
فعل گذرا
[گذشته: copied] [گذشته: copied] [گذشته کامل: copied]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کپی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: پلی‌کپی کردن رونوشت گرفتن کپی کردن
مترادف و متضاد duplicate make a photocopy of
to copy something
چیزی را کپی کردن
  • Copy the file onto disk.
    فایل‌ها را در دیسک کپی کن.

2 تقلب کردن رونوشت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تقلب کردن
مترادف و متضاد cheat
to copy (something) from something
(چیزی را) از روی دست کسی تقلب کردن
  • He was always copying from other children, but never got caught.
    او همیشه از دیگر بچه‌ها تقلب می‌کرد، ولی هرگز مچش گرفته نشد [گیر نیفتاد].
to copy something (down/out)
از چیزی رونوشت کردن
  • I copied out several poems.
    من از روی چندین شعر رونوشت کردم.

3 تقلید کردن ادای کسی را در آوردن، عین چیزی/کسی بودن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تقلید کردن
مترادف و متضاد imitate mimic
to copy somebody/something
از کسی/چیزی تقلید کردن
  • He tends to copy his brother behaviors.
    او تمایل دارد از رفتارهای برادرش تقلید کند.
[اسم]

copy

/ˈkɑp.i/
قابل شمارش

4 نسخه کپی

معادل ها در دیکشنری فارسی: پلی‌کپی رونوشت سواد نسخه کپی
مترادف و متضاد duplicate photocopy replica
copy of something
نسخه از چیزی
  • Two million copies of this newspaper are sold every day.
    هر روز دو میلیون نسخه از این روزنامه به فروش می‌رسد.
to make a copy (of something)
کپی گرفتن (از چیزی)
  • Make a copy please.
    لطفا یک کپی بگیر.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان