Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کپی کردن
2 . تقلب کردن
3 . تقلید کردن
4 . نسخه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to copy
/ˈkɑp.i/
فعل گذرا
[گذشته: copied]
[گذشته: copied]
[گذشته کامل: copied]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کپی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پلیکپی کردن
رونوشت گرفتن
کپی کردن
مترادف و متضاد
duplicate
make a photocopy of
to copy something
چیزی را کپی کردن
Copy the file onto disk.
فایلها را در دیسک کپی کن.
2
تقلب کردن
رونوشت کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تقلب کردن
مترادف و متضاد
cheat
to copy (something) from something
(چیزی را) از روی دست کسی تقلب کردن
He was always copying from other children, but never got caught.
او همیشه از دیگر بچهها تقلب میکرد، ولی هرگز مچش گرفته نشد [گیر نیفتاد].
to copy something (down/out)
از چیزی رونوشت کردن
I copied out several poems.
من از روی چندین شعر رونوشت کردم.
3
تقلید کردن
ادای کسی را در آوردن، عین چیزی/کسی بودن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تقلید کردن
مترادف و متضاد
imitate
mimic
to copy somebody/something
از کسی/چیزی تقلید کردن
He tends to copy his brother behaviors.
او تمایل دارد از رفتارهای برادرش تقلید کند.
[اسم]
copy
/ˈkɑp.i/
قابل شمارش
4
نسخه
کپی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پلیکپی
رونوشت
سواد
نسخه
کپی
مترادف و متضاد
duplicate
photocopy
replica
copy of something
نسخه از چیزی
Two million copies of this newspaper are sold every day.
هر روز دو میلیون نسخه از این روزنامه به فروش میرسد.
to make a copy (of something)
کپی گرفتن (از چیزی)
Make a copy please.
لطفا یک کپی بگیر.
تصاویر
کلمات نزدیک
copulation
copulate
copula
copse
coprolite
copy editing
copy editor
copy in
copycat
copyist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان