[فعل]

to counteract

/ˈkaʊntəˌrækt/
فعل گذرا
[گذشته: counteracted] [گذشته: counteracted] [گذشته کامل: counteracted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خنثی کردن بی اثر کردن

  • 1.Drinking a lot of water counteracts the dehydrating effects of hot weather.
    1. خوردن آب فراوان اثرات بی‌آبی را در هوای گرم خنثی می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان