[فعل]

to crackle

/ˈkrækəl/
فعل ناگذر
[گذشته: crackled] [گذشته: crackled] [گذشته کامل: crackled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ترق ترق کردن (چوب هنگام سوختن)

  • 1.Dry wood crackles when you burn it.
    1. وقتی چوب خشک را می سوزانید، ترق ترق می کند [چوب خشک هنگام سوختن ترق ترق می کند]..
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان