Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مردهسوزخانه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
crematorium
/ˌkreməˈtɔːriəm/
قابل شمارش
[جمع: crematoria]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مردهسوزخانه
آتش سپارگاه
مترادف و متضاد
crematory
1.Following the service, the parents will collect the ashes from the crematorium and return to China.’
1. بعد از مراسم ختم، والدین خاکسترها را از مردهسوزخانه تحویل میگیرند و به چین برمیگردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cremation
cremate
cremains
crema
creepy
crematory
crenated
crenation
creole
creosote
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان