[فعل]

to cremate

/krəˈmeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: cremated] [گذشته: cremated] [گذشته کامل: cremated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سوزاندن (جسد)

  • 1.When she dies she wants to be cremated, not buried.
    1. او می‌خواهد وقتی مرد سوزانده شود و دفن نشود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان