[صفت]

crocked

/ˈkrɑːkt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more crocked] [حالت عالی: most crocked]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مصدوم (در مورد ورزشکاران)

مترادف و متضاد injured
  • 1.He replaced the crocked captain early in the game.
    1. او کاپیتان مصدوم را اوایل مسابقه تعویض کرد.

2 مست

informal
مترادف و متضاد drunk
  • 1.His party guests were pretty crocked.
    1. مهمانان جشنش کاملاً مست بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان