[صفت]

crude

/krud/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: cruder] [حالت عالی: crudest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ابتدایی ساده

  • 1.The method was crude but effective.
    1. این روش، ابتدایی ولی مؤثر بود.

2 مستهجن گستاخانه، بی‌ادبانه

crude jokes
لطیفه‌های مستهجن

3 خام پالایش نشده، ناخالص

معادل ها در دیکشنری فارسی: خام
crude oil
نفت خام
[اسم]

crude

/krud/
غیرقابل شمارش

4 نفت خام

مترادف و متضاد crude oil
  • 1.50,000 barrels of crude
    1. 50,000 بشکه نفت خام
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان